فاتولز – جدیدترین ابزار رایگان وبمستر
دنیایی از جنس هنر دیجیتال>>

داستان دوستی قسمت دوم🍬

سه شنبه بیست و هفتم خرداد ۱۳۹۹ 19:15

نویسنده این مطلب: "هستی روشنی"
موضوع: |داستان‌ دوستی| ? |داستان ها| ? |بهترین پست ها| ?

یک روز از روز های نه چندان کرونایی وانیا با موادضدعفونی کننده و دستکش وماسک به آرندل سفرکرد.....

درهمان روز برف شدیدی میبارید..

وانیا با مجوز وارد قصر آرندل شد وملکه آنا رو ملاقات کرد+فاصله ی اجتماعی و درحیاط قصر

وانیا:سلام من پرنسس وانیا هستم از اکواستریا آمدم ملکه السا کجاست؟

آنا:او ملکه ی جنگل سحرآمیز شده والان من ملکه ی اینجا هستم

وانیا:آدرسش رو میدی؟

آنا آدرس جنگل را به وانیا داد و شروع به حرکت کرد.

زینگ زینگ....

وانیا:الو سلام ببخشید شما؟؟

سوییت موزیک:سلام آجویی من سوییت موزیکم میخواستم بگم امشب توی حیاط خونم مهمونی دارم واندا هم میاد حیف روزتولد وبش جورنشد مهمونی بگیرم خوب میای دیگه؟

راستی من در خونتونم اومدم کارت دعوت بدمت چند دقیقه پیش زنگ زدم جواب ندادی آنتن نبود کجایی؟؟؟

الووو؟؟!!؟!وانیا؟؟!؟!؟!

وانیا:بله بله چی؟مهمونی؟؟من الان آرندلم بیکار نیستم ولی اگه جور شد میام

سوییت موزیک: آرندل!!!!مرکز کرونا!!!!!😲حواستو به خودت بده کرونا نگیری بای😵

❄❄❄❄❄دستهای وانیا یخ زد...

اوبه جنگل نزدیک شد وبه سنگ هایی که نشانه ی آب.زمین.باد.آتش نزدیک شد .....

وانیا دستش را به یکی از آنها زد و❄❄❄😭❄❄

​​​​​​اوکاملا یخ زد و روی زمین کرونایی افتاد😭❄

السا صدای او رافهمید و به آنجا نزدیک شد و وانیای یخ زده را دید😭😵❄

ووووانیااااا مرده😭😭😭😭😭😭

همان زمان سوییت موزیک به او زنگ زد ...

سوییت موزیک:الو سلام وانیا جون ^^ آجویی!!جواب بده!!!

السا گوشی را برداشت و با گریه جواب داد😭

السا:سلام چی شده(ToT)

سوییت:وانیا کجاست؟چرا گریه میکنی

السا:وانیا اممم وانیا مرده(ㄒoㄒ)

سوییت موزیک:نننننننننننننننننننهههههههههههههههه😭😭

السا وانیا رو برد به آتاهالن❄تا او را نجات دهد.😥

خانه ی سوییت موزیک را تصور کنید که شادی نابود شده😭

واندا:سوییت موزیک چیه چرا نارحتی؟

سوییت موزیک:واااننننییییییااااا😭

واندا:وانیا چشه؟؟ چی شده برام توضیح بده😧

سوییت موزیک:مادیگه وانیا رو نداریم اون مرده😭😭😭😭

واندا:😲😭😭😭😭😭😭

بریم آتاهالن...

السا وانیا رو رسوند به آتاهالن راه حل نجاتش رو پیدا کرد.

راه حل این بود که وانیا به سرما سازگار بشه مثل اینکه قسمتی از وجودشه السا این رو قبول کرد و قسمتی از جادو و قدرت خودش رو به وانیا داد.

بدن وانیا کمکم داشت گرم میشد و از آتاهالن بیرون رفتند

اما السا برای گذشتن از دریا نیروی کافی نداشت.

او نیاز به کمک وانیا داشت چند دقیقه گذشت اما خودش سعی کرد و از اسبش کمک گرفت تا از دریا گذشتند.

ولی هنوز وانیا درمان نشده بود.

اما السا تسلیم نشد اورا به اکواستریا برد چندساعت طول کشید تا به اکواستریا رسیدند بعد السا اورا پیش زکورا برد اما راه حلی بلد نبود .

بعد به خانه ی سوییت موزیک رفت سوییت موزیک از شدت ناراحتی نمیتونست حرف بزنه واندا هم درحال گشتن در اینترنت و کتاب ها بود که یک مطلب قدیمی از توایلایت اسپارکل خواند(زمانی که هیچ دوستی نداشتم یک یونیکورن معمولی بودم اما زمانی که دوست پیدا کردم هیچ چیزی جلودار دوستی ما نبود حتی مرگ دوستی هر بلایی رو دورمیکنه و ما رو نجات میده)واندا از این جمله جادوی دوستی را به یاد آورد که وانیا او را دلداری میداد.

سوییت موزیک و واندا همدیگر رو بغل کرده بودندو گریه میکردند دست سرد وانیا رو هم گرفتند و گفتند (دوستی یک جادوعه)💞

​​​دستان بی جون وانیا با دوستی جون گرفت😃

او دوباره شاد و روحی پر از دوستی داشت

سوییت موزیک:یوهوووووووووووووو🥳🥳🥳🥳🥳حالا باید جشن بگیرریم

واندا:یووووووووهووووووووووووو🥳🥳🥳🥳🥳🥳🍬🍬

وانیا:سلام بچها❄کی ماسک منو برداشته؟؟؟

سوییت موزیک داستان مردن و زنده شدن وانیا رو براش تعریف کرد😥

وانیا:من رفتم آتاهالن؟؟!؟؟؟!

السا:آره تو قدرت این رو داری که خودت به آتاهالن بری🥳❄

سوییت موزیک و واندا:تبریک میگم!!!!!!

وانیا:آخرش یکبار میرم آتاهالن و جواب تمام سوالاتم رو میگیرم و خواهرم رو پیدا میکنم

سوییت موزیک امم میگم کی تلویزیون رو به کل نابود کرده؟؟

وانیا:من خخخخخخ روز اول مدرسه یادته

سوییت موزیک:اوه اوه یادم اومد😮😂

​​​​​​واندا:یوهوووو دیگه باید جشن بگیریممممم

وانیا:آرههههههههه

سوییت موزیک:بزن بریمممممممم

السا:منم دیگه برم بای بای

سوییت موزیک و واندا و وانیا:بای بای👻

جشنننننننن

🥳🥳🥳🥳🥳🥳

🥳🥳🥳🥳🥳🍬

🥳🥳🥳

این داستان ادامه دارد........

این قسمتش روذخیلی دوست دارم حساس بود😭😂😂

کامنت بدیدددددد

بای بای تا پست جدید...

کامنت!!!فراموش نشوددددد!!!!!

(درتاریخ ۲۲دی۱۴۰۰نظر خودم درباره ی این داستان:خیلی مسخره شده😂😂😁)






آخرین ویرایش:



1 2 3 4 5